چگونه مانند نوابغ بیاندیشیم؟

در مواجهه با مسائل و مشکلات چه می کنید؟ از آن ها فرار می کنید یا سعی می کنید آن ها را حل کنید؟ فکر می کنی د صرفا افراد باهوش قادرند مسائل را به بهترین شکل ممکن حل کنند یا این که هر کسی می تواند این کار را بکند؟ آیا دقت کرده اید چقدر تجربیات گذشته شما در رویکرد شما به مسائل موثر است؟ از گذشته، مطالعات زیادی راجع به هوش و خلاقیت در جهان انجام شده است و زندگی نوابغ به صورت جدی و عمیق مورد بررسی قرار گرفته است. اما هنوز به قطع نمی توان گفت که فرمول کلی برای طرز تفکر آنان وجود دارد. به علاوه اکثر مردم فکر می کنند که آنان، افرادی با توانایی های ژنتیکی کاملا متفاوت هستند یا این که از ضریب هوشی بسیار بالایی برخوردارند  .  

مطالعات نشان می دهد که الزاما هوش و خلاقیت، رابطه  مشخصی با یکدیگر ندارند و یک فرد خلاق الزاما باهوش نیست و بالعکس. ما عموما یاد می گیریم که چگونه براساس روش های حل مساله ای که آموخته ایم و تجربیات گذشته خود، به سرعت راه حلی تضمین شده را برای مساله ی پیش رو بازآفرینی نماییم. اما نوابغ، براساس تفکری واگرا، تمامی راه حل های ممکن برای یک مساله را در ذهن خود خلق و مورد ارزیابی قرار می دهند و ابدا نمی کوشند صرفا براساس یک راه حل متداول به جواب برسند. آنان سعی می کنند راه حلی جدید بیافرینند  .  از مطالعه گسترده الگوهای فکری نوابغ و ابرخلاقان جهان، هشت راهبرد فکری مشترک بدست آمده است که ما هم می توانیم در زندگی خود بکار بگیریم و به دیگران آموزش دهیم :

1 )    نوابغ از دریچه های مختلف به مساله نگاه می کنند (نگرشی نو و متفاوت)

2 )    نوابغ، افکار خود را به تصویر می کشند (در قالب یک طرح، نمودار، فرمول یا شکل)

3 )    نوابغ بسیار تولید می کنند (تولید فراوان و مستمر ایده ها)

4)    نوابغ، ترکیباتی بدیع و جدید می آفرینند (راهکارها را ترکیب می کنند)

5 )    نوابغ، روابط را تقویت می کنند (ارتباط دهی موضوعات نامربوط)

6 )    نوابغ، به تضادها می اندیشند (اعتقاد هم زمان به مواضع متضاد و شناوری ذهن)

7 )    نوابغ، استعاری می اندیشند (کشف تشابهات مقولات متفاوت)

8 )    نوابغ، خود را برای فرصت ها مهیا می کنند (نهراسیدن از شکست و رویارویی با شرایط جدید)