سالروز درگذشت پدر بیوشیمی ایران

یک سال از 18تیرماه سال 1386، درگذشت پروفسور ناصر ملک نیا ، پدر بیوشیمی نوین ایران گذشت. سایت زیست گاه یکی از اولین سایت هایی بود که بنا به وظیفه به این موضوع پرداخت و بازخورد آن هم کامنت سرکار خانم پریا ملک نیا، دختر ارجمند استاد مرحوم بود.. ضمن بزرگداشت مجدد یاد و خاطره آن استاد گرامی در ادامه مطلب مصاحبه خانم دکتر پروین پاسالار- از اساتید گروه بیوشیمی که الگوی شان دکتر ملک نیا بوده و روش تدریس شان به ایشان بسیار شباهت دارد- و همچنین شمه ای از زندگانی استاد که در روزنامه شرق سال گذشته به چاپ رسید را خواهید خواند.

مصاحبه خانم دکتر پروین پاسالار، از اساتید بیوشیمی دانشگاه علوم پزشکی تهران

استاد ملک نیا معتقد بود باید به دانشجو احترام گذارد و طوری با او رفتار کرد که گویی همکار چند سال آینده است.

دکتر پروین پاسالار، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، در مصاحبه با خبرگزاری دانشجویان ایران- واحد علوم پزشکی تهران گفت: مرحوم دکتر ناصر ملک نیا، انسان فوق‌العاده با هوش و پرکاری بود به طوری که هنگام مراجعت به ایران درسال 1350 به دلیل داشتن بیش از 40 مقاله بین‌المللی با عنوان دانشیار استخدام شد.

وی افزود: استاد ملک نیا، با آرزوی بنیان نهادن تحصیلات تکمیلی، از همان سال‌ها برنامه ریزی مقاطع فوق لیسانس و دکترا را آغاز کرد و اولین دوره دکترای بیوشیمی در ایران را پایه ریزی نمود. کتاب بیوشمی عمومی که با همکاری پروفسور شهبازی نوشت، یکی از پرخواننده‌ترین کتاب‌های علمی در ایران است و تا کنون 26 بار چاپ شده است. او نزدیک 36 سال در دانشگاه تهران، تربیت مدرس، دانشگاه آزاد و بسیاری از دانشگاه های سراسر کشور، به تدریس شیرین و شیوای درس بیوشیمی پرداخت که حاصل این دوران ارزشمند، پرورش بیش از 60 دانشجوی Phd و تخصصی و حدود 50 هزار دانشجوی پزشکی بوده است.

دکتر پاسالار ضمن اشاره به خصوصیات اخلاقی استاد گفت: ایشان انسان بسیار درویش مسلکی بود و با اینکه به واسطه پدر و مادر خود، وضعیت مالی خوبی داشت، همه را با مردم قسمت می کرد. استاد، به طور کلی بسیار بلندنظر، دست و دلباز و معلمی عاشق بود که مطالب بسیار پیچیده و سخت را به شیرینی و با ساده‌ترین زبان برای دانشجویان توضیح می‌داد.

دکتر پاسالار گفت: دکتر ملک نیا اعتقاد داشت اساتید باید عاشق کارشان باشند و در صورتی موفق خواهند بود که بدون توجه به زمان و با تمام وجود کار خود را انجام دهند؛ خود نیز دقیقاً همین گونه بود.

دکتر پاسالار در پایان خاطرنشان کرد: استاد ملک نیا، بیمار را یکی از اعضای مجموعه درمان می دانست که حق دارد به طور کامل و به زبان ساده از وضعیت بیماری خود مطلع شود، درباره آن نظر بدهد و صحیح‌ترین و بهترین خدمات را دریافت کند.

مطلب روزنامه شرق در رابطه با زندگانی استاد

ناصر ملک نیا در 27 مرداد 1310 خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود و سال های نخست زندگی را در خیابان شاپور (وحدت اسلامی) گذراند. پدرش کارمند بانک بود و برای دو سال به مشهد فرستاده شد. از این رو، ناصر سال نخست آموزش ابتدایی را در آن شهر به پایان رساند و پس از بازگشت به تهران، مراحل دیگر آموزش مقدماتی را در دبستان خاقانی و دبیرستان 15 بهمن(دبیرستان رهنما) گذراند. او هندسه، جبر و مثلثات را دوست داشت و به کارهای فنی بسیار علاقه مند بود. اما پدر و به ویژه مادر می خواستند پسرشان پزشک شود. از این رو، پسر را برای فراگیری پزشکی به امریکا فرستادند.

ملک نیا با یک هواپیمای ملخی به ایتالیا و از آنجا به نیویورک رفت و هر چند مادرش سفارش کرده بود که پزشکی بخواند، به علت علاقه به کارهای فنی، به دانشکده فنی دانشگاه نیویورک رفت و در دوره مهندسی شیمی نام نویسی کرد. با وجود این، دوره پیش پزشکی (Premedical) را در ماه های تابستان در همان دانشگاه پیگیری می کرد، زیرا هر گاه برای پدر و مادر نامه می نوشت و از موفقیت های علمی اش می نوشت، پاسخ می شنید؛ «تا حالا که چیزی نشدی،» فشار گذراندن واحدهای دو رشته دشوار، باعث شد که او نتواند در دوره پیش پزشکی نمره درجه یک(Straight A) به دست آورد. از این رو، ناامیدانه تقاضای رفتن به دانشکده پزشکی نکرد و پس از پایان دوره مهندسی شیمی، به پاریس سفر کرد تا آموزش پزشکی را در آنجا ادامه دهد.

ملک نیا در سال 1954 به پاریس وارد شد و از آنجا که دوره پیش پزشکی را در امریکا گذرانده بود، بی درنگ در سال نخست پزشکی پذیرفته شد. در همین سال بود که با پروفسور شاپیرا استاد بخش بیوشیمی آشنا شد و همین استاد بود که ویرایش نخست کتاب «بیوشیمی لنینجر» را در اختیار ملک نیا گذاشت. با مطالعه آن کتاب، گرایش ملک نیا به علوم پایه، به ویژه بیوشیمی بیش از پیش افزایش یافت. او بارها طرح های پژوهشی خود را به پروفسور شاپیرا پیشنهاد کرد، اما چنین پاسخ شنید که سال ها پیش طرحی مانند آن انجام شده است و بهتر است به موضوع دیگری بیندیشد. اما ملک نیا دست بردار نبود و هر روز پرسشی و طرحی برای شاپیرا می برد تا جایی که شاپیرا شگفت زده گفت؛ «تو این همه پرسش را از کجا می آوری؟»

ملک نیا به دلیل علاقه ای که به کارهای فنی داشت، در سال چهارم پزشکی در دوره شبانه کارشناسی فنی رادیو و تلویزیون نام نویسی کرد و پس از دو سال کارآموزی توانست یک رادیو و تلویزیون را به درستی از قطعه های آن بسازد. پس از پایان این دوره، ملک نیا از شاپیرا خواست در آزمایشگاهش کاری به او واگذار کند. شاپیرا شرط پذیرش او را راه اندازی دستگاه الکتروفورز با ولتاژ بالا گذاشت که به تازگی از امریکا سفارش داده بودند، اما پس از ده دقیقه از کار می افتاد. ملک نیا تا آن زمان چنین دستگاهی را از نزدیک ندیده بود و فقط تصویری از الکتروفورزهای کوچک معمولی را در کتاب های بیوشیمی دیده بود. با وجود این، تصمیم گرفت بخت خود را بیازماید و به بررسی آن دستگاه پرداخت، تا شاید چاره کار خود را در آن پیدا کند. بخت با او یار بود و به زودی دریافت که موتور خنک کننده آن دستگاه با ولتاژ 60 دور کار می کند، حال آن که برق فرانسه از ولتاژ 50 دور بود. به این ترتیب، اختلاف ولتاژ برق امریکا و فرانسه باعث راهیابی ملک نیا به آزمایشگاه پژوهشی بیوشمی شد.

ملک نیا پس از پایان دوره پزشکی می خواست در روان شناسی یا بیماری های زنان تخصص بگیرد اما شاپیرا به او پیشنهاد کرد که بیوشیمی را ادامه دهد و حتی پایان نامه دوره پزشکی خود را نیز در همین رشته بگذراند. او یک سال به عنوان تعمیرکار دستگاه ها و ابزارهای آزمایشگاه نزد شاپیرا کار کرد و چون روش های آزمایشگاهی گوناگونی ابداع کرد، شاپیرا به او گفت اگر بخواهد می تواند همان جا بماند و کار کند. گرایش ملک نیا به علوم پایه و پشتیبانی های شاپیرا باعث شد که او سرانجام همه وقت خود را به بیوشیمی اختصاص دهد. او پایان نامه پزشکی خود را درباره فاویسم(کمبود آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدروژناز) انجام داد که مقاله آن در سال 1964 در مجله خون شناسی فرانسه (Nouv Rev Fr Hematol) چاپ شد.

ملک نیا به عنوان پژوهشگر وابسته عضو مرکز پژوهش های ملی فرانسه (CNRS) شد و پژوهش های خود را زیر نظر شاپیرا روی جداسازی اسیدهای آمینه و پپتیدها و سپس بررسی ساختمان و عوامل اثرگذار بر ساخت هموگلوبین طبیعی و جداسازی هموگلوبین های غیرطبیعی ادامه داد. چندی نگذشت که به مقام استاد تحقیقاتی دست یافت و خود را برای پذیرفته شدن به عنوان دانشیار آماده کرد. در همین زمان بود که نمایندگانی از وزارت علوم ایران به دفتر کار ملک نیا رفتند و از او خواستند برای راه اندازی دوره کارشناسی ارشد و دکترای بیوشیمی به ایران بیاید و به او قول دادند که با عنوان دانشیار در دانشگاه تهران پذیرفته شود. دکتر ملک نیا در سال 1350 به ایران آمد و چون شرایط را برای کار مناسب دید و با چهره گشاده استادان وقت گروه بیوشیمی از جمله دکتر شهبازی، دکتر نفیسی، دکتر نهانی، دکتر محمدی ها، دکتر کامیاب و دکتر باقدیانس روبه رو شد، تصمیم به بازگشت به ایران گرفت. ملک نیا در سال 1351 از مرکز پژوهش های ملی فرانسه استعفا داد و کار خود را در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران (اکنون دانشگاه علوم پزشکی تهران) به عنوان دانشیار گروه بیوشیمی آغاز کرد. او با همراهی استادان گروه بیوشمی توانست دوره های کارشناسی ارشد بیوشیمی را راه اندازی کند، اما رویداد مهم انقلاب اسلامی و تعطیلی موقت دانشگاه ها مانع پیگیری روند راه اندازی دوره دکترای بیوشیمی شد. چندی نگذشت که او پیش از بسیاری از استادان دیگر و در یک حرکت خودجوش، کلاس درس خود را در دانشگاه بازگشایی کرد و با همکاری استادان گروه بیوشیمی توانست مدیران وقت را برای راه اندازی دوره دکترای بیوشیمی مجاب کند. به این ترتیب، او توانست در کنار آموزش شیوای بیوشیمی به دانشجویان دانشکده پزشکی، راه را برای پرورش صدها متخصص بیوشیمی هموار سازد.

 

 

پژوهش های پروفسور ملک نیا

پژوهش های بیوشیمی دکتر ناصر ملک نیا با کاری درباره کمبود آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدروژناز (G6PD) آغاز شد. در آن زمان کار روی این آنزیم و بیماری حاصل از کمبود آن (فاویسم) تازه آغاز شده بود. پژوهشگران نشان داده بودند که برخی از افراد دچار کمبود یا نارسایی در کارکرد این آنزیم هستند و با مصرف مواد اکسیدانی چون باقلا، گلبول های آنها همولیز (از هم پاشیده) می شود. ملک نیا در پژوهش خود دریافت در افرادی که فعالیت آنزیم کاتالاز در آنها بالاست، حتی با وجود کمبود آنزیم G6PD، نشانه های بیماری فاویسم وجود ندارد. یعنی کاتالاز می تواند نقص سامانه گلوتاتیون و گلوتاتیون پراکسیداز را جبران کند.

بیشتر پژوهش هایی که دکتر ملک نیا در مرکز پژوهش های ملی فرانسه انجام داد، درباره ساختمان هموگلوبین و عوامل درگیر در فرآیند پروتئین سازی، به ویژه ساخت هموگلوبین، بوده است. برخی از مهم ترین کارهای پژوهشی استاد ملک نیا به شرح زیر است؛

1- جداسازی اسیدهای آمینه با ستون کروماتوگرافی

در آن زمان اسیدهای آمینه را با حلال های مختلف با روش کروماتوگرافی از هم جدا می کردند. ملک نیا برای نخستین بار از حلال های فرار بهره گرفت. با این کار توانست اسیدهای آمینه را به خوبی از هم جدا کند. با تبخیر محیط فرار، خود اسیدآمینه ها به صورت خالص برجای می ماند. همچنین با رادیواکتیو کردن برخی اسیدآمینه ها توانست بررسی های کمی روی اسیدآمینه ها انجام دهد.

2- جداسازی پپتیدهای طبیعی و غیرطبیعی با ستون کروماتوگرافی

ملک نیا روش نوآورانه خود را در جداسازی اسیدآمینه ها، برای جداسازی پپتیدها نیز به کار برد.

3- جداسازی و بررسی هموگلوبین های طبیعی و غیرطبیعی

ملک نیا برای نخستین بار از دو ستون کروماتوگرافی بهره گرفت. وی روی یکی، هموگلوبین طبیعی و روی دیگری، هموگلوبین غیرطبیعی می گذاشت. سپس با کمک بافرهای کروماتوگرافی توانست پپتیدهای هر کدام را در ستون جابه جا کند و حرکت آنها را روی نمودار نشان دهد. به این ترتیب، پپتیدها یکی یکی از ستون ها بیرون می آمدند و همزمان ثبت می شد و با مقایسه داده های به دست آمده از دو ستون می توانستند ببینند اشکال هموگلوبین غیرطبیعی در کدام پپتید است. این روش کارها را خیلی آسان کرد و در آزمایشگاه های دیگر نیز به کار گرفته شد.

4- بررسی اثرات تنظیمی پپتید گلوبین بر ساخت هموگلوبین

در آن سال ها پرسش اصلی درباره چگونگی ساخته شدن هموگلوبین این بود که وقتی زنجیره های آلفا و بتای هموگلوبین در ریبوزوم ها ساخته شدند، چگونه با هم ترکیب می شوند و اگر تغییری روی زنجیره آلفا رخ دهد، روی ارتباط آن با زنجیره بتا چه اثری می گذارد. ملک نیا در این پژوهش علاوه بر کروماتوگرافی از الکتروفورز نیز بهره گرفت و چند مقاله در این باره منتشر کرد.

5- ناهمگونی زنجیره های بتای هموگلوبین

6- تنظیم ژنتیکی ساخت هموگلوبین

7- جداسازی ریبوزوم ها از بافت کبد

8- ترجمه مولکول آر . ان. ای. در لوله آزمایش

ملک نیا و همکارانش زیر نظر پروفسور شاپیرا نشان دادند که پس از جداسازی ریبوزوم ها از گویچه های قرمز خرگوش، در مایع رویی لوله آزمایش (supernatant) مولکول های اطلاعاتی mRNA به صورت آزاد وجود دارد. آنها توانستند آن مولکول ها را با ریبوزوم هایی از خوکچه هندی به پروتئین ترجمه کنند و شیوه ترجمه مولکول mRNA را در لوله آزمایش بنیان نهادند. گزارش این پژوهش، که ملک نیا آن را بهترین کار علمی خود می دانست، در سال 1966 میلادی در مجله زیست شناسی مولکولی(Mo1. Biol.20,427-446) چاپ شده است.

شیوه های آموزشی

استاد ملک نیا از سال 1350 تا 1375 استاد دانشگاه تهران بود و به آموزش بیوشیمی به دانشجویان پزشکی می پرداخت. او در این زمان در دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه آزاد و چند دانشگاه در شهرستان ها نیز تدریس می کرد. در سال 1375 او را پیش از موعد بازنشسته کردند، در حالی که تا آن زمان بیش از پنج هزار دانشجوی پزشکی از کلاس او بهره مند شده بودند. با وجود این، استاد به دلیل علاقه ای که به آموزش بیوشیمی داشت، دست از کار نکشید و به جز دانشگاه تهران و تربیت مدرس، در دانشگاه های دیگر به تدریس بیوشیمی ادامه داد. او نزدیک 36 سال با زبانی ساده و گیرا به آموزش بیوشیمی به دانشجویان پزشکی و علوم پایه پرداخت و حتی تا یک ماه پیش از درگذشت شان با صندلی چرخ دار بر سر کلاس حاضر می شد. از این رو کم نیستند کسانی که هم خود و هم فرزندشان از شاگردان دکتر ملک نیا بوده اند.

دکتر ملک نیا بیوشیمی را به زبانی شیوا بیان می کردند و هر کجا نیاز بود با آوردن مثال هایی که بیشتر از زندگی روزمره سرچشمه می گرفتند و گاه طنزآمیز و شادی آور بودند، مفاهیم بیوشیمی را ساده سازی می کردند. ملک نیا به دانشجویان پزشکی سفارش می کرد که اساس مولکولی بیماری ها را یاد بگیرند تا بتوانند آنها را اصولی درمان کنند. او همواره اصرار داشت به هنگام تدریس از گچ و تخته استفاده کند، زیرا معتقد بود وقتی استاد مطلب را گام به گام روی تخته می نویسد، دانشجویان با او همراه می شوند و سرعت تدریس استاد با سرعت یادداشت برداری دانشجویان، متناسب می شود. این سه ویژگی در کنار به روز بودن دکتر ملک نیا، کلاس درس او را از دیگر کلاس ها متمایز می ساخت.

ملک نیا دست کم روزی دو ساعت به مطالعه تازه ترین پژوهش ها و دستاوردهای علمی می پرداخت و چون احتمال می داد شاید همکارانش فرصت کافی برای مطالعه نداشته باشند، چکیده مطالعات خود را در بروشورهای علمی با نام «برای شما خوانده ایم» به هزینه شخصی منتشر می کرد. با وجودی که پس از بازنشستگی اجباری، نسبت به استادانی که در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی مستقر بودند، دسترسی کمتری به منابع اطلاعاتی داشت، در همه کنگره ها و نشست های علمی از همه استادان به روزتر و پربارتر بود. او به راستی معتقد بود؛ «من پژوهش می کنم، پس هستم». و از این رو، پس از درگذشت استاد ملک نیا مقاله های مربوط به سال 2007 میلادی را روی میزشان پیدا کردند.

ملک نیا مطالعه عمیقی درباره ناباروری داشت و به درمان و راهنمایی بیمارانی که به او مراجعه می کردند، می پرداخت. شیوه او در پزشکی نیز با بسیاری از پزشکان دیگر تفاوت داشت. او معتقد بود اگر بیمار مشکل خود را خوب درک کند، همکاری بهتری در درمان خواهد داشت. از این رو، در اتاق کارش تابلویی نصب شده بود تا در صورت نیاز با کشیدن نمودار یا شکلی ساده، موضوع مورد نظر به بیمار تفهیم شود. از آن جا که مطب دکتر ملک نیا تابلوی راهنما نداشت، شگفت آور بود که شمار بیماران دکتر روز به روز افزایش می یافت. شاید این نظر برخی از بیماران درست بود که می گفتند؛ «دکتری که تابلو ندارد، یعنی کارش درست است و نیازی به تبلیغ ندارد.» ملک نیا هیچ گاه از بیماران خود هزینه درمان دریافت نکرد، چرا که معتقد بود هر آن چه را که از پزشکی می داند، به مادرش مدیون است و از این راه می خواهد روحش را شاد کند. حتی گاهی بیمارانی از شهرستان به دکتر مراجعه می کردند و چنانچه جایی برای ماندن نداشتند، یا پرداخت هزینه اقامت برایشان سنگین بود، ملک نیا کلید مطب را به آنها می داد و از آنها می خواست شب را همان جا بمانند. بیماران دکتر که شرمنده این همه لطف می شدند، سعی می کردند با آوردن هدیه هایی مانند میوه، شیرینی، آجیل، مرغ و حتی شیر و ماست، به گونه ای سپاسگزار او باشند. زوج های بسیاری با پیروی از شیوه درمانی ملک نیا صاحب فرزند شده اند.

گفتاری از ملک نیا

استاد باید شبانه روز وقتش را برای دانشجو و تحقیق بگذارد. دانشگاه بدون وقت گذاشتن استاد و بدون کار تحقیقاتی یعنی صفر و ما در حال حاضر دانشگاهی داریم که حاصل کار تحقیقاتی در آن کم است. به نظر من دانشگاه ایده آل دانشگاهی است که صبح تا شب و شب تا صبح باز باشد و در آن کار کنند. استاد بودن، شب درس خواندن و صبح درس دادن نیست. استاد باید یک محقق خوب باشد و تحقیق خودش را ادامه دهد و با کسانی که علاقه مند هستند، کار کند. کسانی که از دانشجویان توقع احترام دارند، باید بدانند اگر برای دانشجو کار کنند، دانشجو بدون شک به آنها احترام خواهد گذاشت.

http://www.sharghnewspaper.ir/Released/86-04-31/297.htm#12430